نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

تابستان که گذشت

سلام آخ که چقدر تابستون زود گذشت اصلا نفهمیدم . دو هفته پیش رو مرخصی گرفتم و خونه کنار بچه ها موندم . یه تولد حسابی برای نیایش خونه مامانم گرفتم که آیناز و پریناز دو تا از هم باشگاهیهای نیایش هم بودن با ماماناشون . خیلی خوب بود و به همشون خوش گذشت . دو روز با همکارا رفتیم شهرکرد که به بچه ها خیلی خوش گذشت دو روز هم یاسوج . عالی بود نیایش داره آماده می شه برای مسابقات تکواندو . 10 مهر مسابقه دارن .به خاطر مشکلاتی که بین مسئول باشگاه و رئیس هیئت پیش اومده بود نمی خواستن 4 تا از بچه های ما که توی اون باشگاه بودن رو برای مسابقه ببرن که من پیگیری کردم و خدا رو شکر مشکل حل شد . هنوز اصلا برای مدرسه آماده نشده اصلا تمرینی نداشته توی تاب...
25 شهريور 1398

روز شمار تا 8 سالگی

4 روز دیگه بیشتر به تولد نیایشم بیشتر نمونده . دلم می خواد یه تولد خوب براش بگیرم اما هنوز هیچ برنامه ریزی نکردم . هر روز می گه چند روز دیگه تا تولدم مونده . خودم شبها با یکی از همسایه ها می ریم پیاده روی خیلی عالیه همیشه دنبال موقعیت بودم که بتونم یه ذره هم به خودم برسم روزها یکشنبه و چهارشنبه هم می رم یوگا . البته صدای همشون از حمید تا نیایش و نازنین دراومده . نمی دونم تا کی بتونم ادامه بدم ولی اگه بتونم خیلی عالیه . نیایش هم کلاس زبان و والیبال و گیتار می ره بعد از ظهرها هم می ره آرایشگاه . استادش می گه خیلی استعداد داره و خوب داره پیش می ره البته خودم هم علاقه رو توش دیدم ولی نمی دونم پایدار می مونه یا نه . اگه ولش کنم وسط کار دیگه...
26 تير 1398

دختر قهرمان من

سلام روز 8 خرداد نیایش مسابقه جام رمضان داشت که تونست مدال نقره رو بگیره . عالی کار کرد دخترم . اون شب بعد از افطار رفتیم سالن و تا ساعت 3 صبح طول کشید . مسابقه آخرش ساعت دو و نیم بود . نیایش حسابی خوابش میومد . ولی با این حال عالی کار کرد و با اختلاف 3 امتیاز از حریفش باخت . ولی خیلی خوب بود . امتحانات بچه ها تموم شده و الان توی خونه هستن . البته نازنین کلاس زبان و گیتار رو می ره و نیایش هم تکواندو و موسیقی کودکان . خدا کنه با این همه تلاشی که من می کنم که کلاسهاشون رو ادامه بدن همین جور با علاقه ادامه بدن و موفق بشن . بالاخره تونستیم یه آپارتمان بخریم . خیلی خوشحالم که در اوج ناباوری تونستم خونه دار بشم . خدایا شکرت به خاطر ...
26 خرداد 1398

کمربند سبز

سلام نیایش مامان قبل از عید یه مسابقه داشت که نتونست برنده بشه ولی خیلی خوب کار کرد . بعد از عید اولین جلسه کلاسشون بهشون کمربند سبز دادن و یه درجه دخترم پیشرفت کرد . خیلی خوشحاله که کمربند سبز داره . امسال هم نیایش شانس معلم نداشت . معلمشون خانم خیلی خوبی بود ولی متاسفانه دو ماه به عید مانده بود که مریض شد و دیگه نتونست بیاد تا حالا سه تا معلم براشون عوض کردن و بچه ها خیلی ضربه خوردن . ایشالا که هر چه زودتر بهبودی پیدا کنه . البته دیگه تا آخر سال چیزی نمونده ایشالا این سال هم به خوبی بگذره . نازنین همچنان کلاس گیتار و والیبال و زبان رو می ره و خوب داره پیش می ره . نیایش هم کلاس فلوت و تکواندو . دیروز دوباره بردم موهاش رو کوتاه ک...
3 ارديبهشت 1398

افتادن دندان شیری

سلام بالاخره بعد از مدتها که دوتا دندونهای جلوی نیایش لق شده بود و مدام می ترسید از این که کنده بشه روز 11 بهمن دندونهای کوچولوی دخترم افتاد و حالا شده بی دندون . البته دندوناش سر زده .دخترم داره بزرگ می شه و چقدر زمان داره تند تند و زود می گذره . خیلی حوصله درس خوندن نداره و با بی حوصلگی درس می خونه . تازگی گذاشتمش کلاس فولوت که بتونه نوت ها رو یاد بگیره و بعدش بره کلاس سنتور ایشالا. نازنسن هم که کلاس گیتار رو می ره و درسش هم نسبت به پارسال بهتر شده . ولی اونم حوصله درس خوندن نداره و به شدت هم هردوتاییشون بی نظم و شلخته هستند . هر چی بهشون می گم وسایلتون رو سر جاش بزارید نمی تونم بهشون بفهمونم و دوباره می ریزن وسط اتاقشون .منم دیگه...
17 بهمن 1397

آذرماه

سلام چقدر روزها دارن پشت سر هم و تند تند می گذرند انگار کسی دنبالشون کرده . از وقتی حس می کنم در سراشیبی زندگی قرار گرفتم روزهام دارن تند تند می گذرن . البته اتفاق خاصی هم نمی افته . این چند وقته درگیر خواستکاری برا برادرم بودیم بالاخره یکی رو پیدا کردیم که تا حدودی مورد پسند بود . ولی بازهم قسمت نبود و در آخرین لحظه به هم خورد . حالا دوباره شروع کردیم به پیدا کردن یه نفر دیگه . چقدر سخته خواستگاری رفتن. اصلا خوشم نمیاد . تو این شرایط اقتصادی که خیلی هم سخت تر شده و کمتر جوون ها زیر بار ازدواج می رن راضی کردن داداش کار سختیه . ولی بدش هم نمیاد . خدا کنه یه مورد خوب براش پیدا بشه که راضی باشه . نازنین و نیایش هم طبق گذشته مشغولند . مربی...
18 آذر 1397

دختر 13 ساله من

سلام  11 مهر امسال نازنینم 13 سالگی رو تموم کرد . چقدر در رفتار و قیافه اش تغییر ایجاد شده . دیگه خیلی بیشتر به خودش مخصوصا به موهاش می رسه . قدش داره از من بلندتر می شه و این باعث خوشحالیمه . بیشتر رو کاراش دقت داره و بیشتر با بزرگترها می جوشه . سر و زبون خوبی داره و خودش رو همه جا جا می ده و دوستش دارن . دوستاش تو مدرسه خیلی باهاش رفین و دوستای زیادی داره . خیلی خوشحالم که دختر بی حالی نیست و می تونه خودش رو نشون بده البته ما کلا هممون زبون رو داریم و مجلس گرم کن هستیم . ولی نازنین بیشتر از همه می تونه توی جمع خودش رو نشون بده . امسال هم تولدی برای نازنین نگرفتم علی رغم اینکه خیلی دوست داشتم یه تولد خوب بگیرم . حالا ایشالا که سا...
25 مهر 1397