تابستان که گذشت
سلام
آخ که چقدر تابستون زود گذشت اصلا نفهمیدم . دو هفته پیش رو مرخصی گرفتم و خونه کنار بچه ها موندم . یه تولد حسابی برای نیایش خونه مامانم گرفتم که آیناز و پریناز دو تا از هم باشگاهیهای نیایش هم بودن با ماماناشون . خیلی خوب بود و به همشون خوش گذشت .
دو روز با همکارا رفتیم شهرکرد که به بچه ها خیلی خوش گذشت دو روز هم یاسوج . عالی بود
نیایش داره آماده می شه برای مسابقات تکواندو . 10 مهر مسابقه دارن .به خاطر مشکلاتی که بین مسئول باشگاه و رئیس هیئت پیش اومده بود نمی خواستن 4 تا از بچه های ما که توی اون باشگاه بودن رو برای مسابقه ببرن که من پیگیری کردم و خدا رو شکر مشکل حل شد .
هنوز اصلا برای مدرسه آماده نشده اصلا تمرینی نداشته توی تابستون . نمی دونم امسال می خواد چکار کنه .
نیایش خیلی فهمیده تر شده و خانم تر . کاراش بزرگونه تر شده وبیشتر می فهمه. نازنین هم همین طور . امسال نازنین 3 ماه تابستون رو رفت آرایشگاه و خوب هم یاد گرفته کلاس گیتار و والیبال هم می رفت .
دیگه چیزی یادم نمیاد