نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

این چند وقته

1392/10/28 11:50
نویسنده : مامان زهره
334 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

امروز می خوام عکسا و کارای این چند وقته که به خاطر نشون ندادن صفحه اصلی وبلاگت نتونستم بنویسم رو برات بگم .

اول ازهمه بگم که نیایش الان 2 سال و 5 ماهه است و نازنین 8 سال و 3 ماهه . توی این وبلاگ بیشتر کارا و حرفهای نیایش نوشته می شه چون نازنین خودش یه وبلاگ داره که همه چی رو اونجا خودش می نویسه یا من می نویسم .امیدوارم این دفتر خاطرات برای سالها بمونه و مثل وبلاگ قبلیش که از اول تولدش تا حالا نوشته بودم یه دفعه نره و هیچ اثری هم ازش نمونه .دوستای عزیزم اگه در این مورد اطلاعاتی دارید یا می تونید کمکم کنید که نوشته های قبلیم رو دوباره ببینم حتما بهم بگی ازتون ممنون می شم چون خیلی ناراحتم اگه نتونم اونا رو دوباره ببینم . وبلاگ قبلیم بلاگفا بود که البته بخش مدیریت رو باز می کنه اما صفحه مشاهده وبلاگ رو نمی تونم ببینم

سه هفته پیش دایی علی تصادف کرده بود و پاش شکست و الان هم خونه داره استراحت میکنه . یه عروسی هم این چند روزه رفتیم  که دختر دوست من بود . یه چیز جالبتر اینکه برف بالاخره به شهر ما هم اومد و تو برای اولین بار برف رو دیدی . حسابی هم ذوق کرده بودی با اینکه سرماخورده بودی ولی خیلی دلت می خواست بری بیرون و برف رو ببینی که من خیلی نذاشتم بری بیرون فقط یه بار بردمت که برف رو ببینی .

از حرف زدنت بگم که خیلی خوب و قوی شده اما هنوز بعضی از کملمات رو جابجا می گی مثلا پایین رو می گی بالا و برعکس . در بعضی ازکلمات ن رو به جای ی می گی مثلا به یخ می گی نخ - یواش رو نواش - یکی رو می گی نکی - آشپزخونه هم که همچنان می گی آش خونه . اما خیلی محکم حرف می زنی و همه کاملا متوجه حرف زدنت می شن . مداحی های محرم هم که یادته و همش می خونی . یه بیتش که خیلی دوست داری و می خونی اینه : قامت گردون از غم می شکند اینجا  لاله خون در آتش سر بزند اینجا

غذا خوردنت خیلی بهتر شده اما همچنان لاغر و کوچولویی

 

نیایش 2/5 ساله

نیایش 2/5 ساله

     نازنین مامان  برف امسال

نازنین جون                               برف امسال

نیایش 6 ماهه

نیایش 6 ماهگی

1/5 سالگی نیایش

 نیایش 1/5 سالگی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان گیسو جون
28 دی 92 19:24
از قسمت مدیریت می تونی همه مطالب رو بیاری اینجا منم قبلاً بلاگفا بودم ان شاا... حال دایی علی زودتر خوب بشه همیشه به عروسی دوستم ای جونممممممممم قربون حرف زدنش برم من ببوسش
مامان زهره
پاسخ
سلام می ترسم مطالب حذف بشه یا مشکلی پیش بیاد برای انتقال مطالب شما که قبلا تجربه کردی لطفا بهم بگید آیا همه مطالبتون همون جوری منتقل شد یا نه. ممنون دوست گلم خدا نکنه خاله جون
مامان گیسو جون
28 دی 92 19:24
آدرس وب نازنین جون چیه ؟
مامان زهره
پاسخ
قسمت لینک دوستان نازنین فرشته مهربون رو میتونی ببینی یا آدرس nazanin07.blogfa.com
اعظم
29 دی 92 22:02
وای چه خاله قزی بودی این دخمل طلا تو 6 ماهگیش راستی عجب برفی اومده زهره جون .حالا هی بگین ما برف نداریم اینجا گرمه فعلا که امسال ما برف نداشتیم خیلی خوشحالم دوباره اومدی عزیزم
مامان زهره
پاسخ
سلام ممنون دوست خوبم باید اعتراف کنم که خیلی دلم برای همتون تنگ شده بود مخصوصا شما آره جونم ما هم بالاخره برف دیدیم و فقط نگفتیم به شما خوش به حالتون
مامانی درسا
30 دی 92 2:54
ای جونم خدا حافظ دو تا شیطون قند عسل باشه انشاالله
مامان زهره
پاسخ
ممنونم عزیزم از دعای قشنگت
یاسمن (مامان فرشته ها )
30 دی 92 21:33
وب جدیدتون مبارک عزیزم زهره جون فکر کنم باید از قسمت مدیریت یکی یکی پست ها را کپی کنی بیاری اینجا کلا کار سختیه چون باید عکس ها راهم دوباره اپلود کنی اما اینجا خوبیش اینه که خودش اپلود عکس داره به هر حال اسباب کشی سخته
مامان زهره
پاسخ
سلام ممنون عزیزم آره واقعا سخته
الهه مامان یسنا
1 بهمن 92 11:09
سلام وبلاگ جدید مبارک جقدر ناز دار بوده این خانم گل چه حیف که وبلاگت پریده... ولی یکی یکی میتونی به این آدرس منتقل کنی ولی باید تاریخاشون رو خودت درست کنی [
مامان زهره
پاسخ
ممنون از لطفت دوست خوبم . سعی خودم رو می کنم که برگردونمشون
مامان پریسا
5 بهمن 92 15:51
طبق گفته ی دوستان میتونید کم کم از قسمت مدیریت منتقل کنید.... و این که میتنید یا اینجا یا در ورد ذخیره کنید که داشته باشیدشون واسه دایی ناراحت شدم چون داداش کوچیکه ی من هم یه بار اینجور شد این فسقلی رو از طرفم بچلون