نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

اولین روزه

1393/4/13 13:30
نویسنده : مامان زهره
298 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دلم

 ببخشید که کمتر فرصت می کنم براتون مطلب بذارم واقعا گرفتارم . امروز ششمین روز از ماه پر برکت رمضون هست و امسال یه حال و هوای دیگه ای برای من و نازنین داره . نازنینم امسال دو روز مونده به ماه رمضان یعنی 28شعبان به سن تکلیف رسید و برای او و من یه دوره تازه ای از زندگی شروع شده . دختر عزیزم از اون روز خودش رو مقید می دونه که حجابش رو داشته باشه و تمام نمازاش رو به موقع می خونه . اما بگم از روزهای ماه رمضان که دختر عزیز مامان برای اولین بار یه روزه کامل گرفت . اصلا فکرش رو هم نمی کردم که بتونه توی این روزهای گرم و این ساعات طولانی یه روزه کامل بگیره اما خوب تونست طاقت بیاره . نازنین از این که تونسته بود مثل بزرگترها روزه بگیره خیلی خوشحال بود و من هم احساس خوبی داشتم . خیلی خوبه که یه مادر، بزرگ شدن بچه هاش رو احساس کنه و من این رو به وضوح احساس کردم . بعد از افطار مامان بزرگ برات شیرینی گرفته بود و برات آورد .یاد اولین روزه کاملی که گرفتم افتادم که چقدر با غرور واعتماد به نفس برای دوستام قیافه می گرفتم و احساس بزرگی می کردم . بهش قول دادم در اولین فرصت براش یه کادو خوب بگیرم . اما من اصلا یادم نمیاد چی کادو گرفتم .

قبول باشه عزیزم . الهی همیشه سالم باشی .

تابستون امسال کلاس خاصی ثبت نامت نکردم و فقط همون روزهای زوج با من میای دانشگاه و می ری استخر که خیلی دوست داری .البته ماه رمضون تعطیلی و همش خونه هستی و با نیایش سرگرمید .

حالا بگم از وروجک مامان که حسابی شیطون و بازیگوش شده . خیلی خوب با نازنین بازی میکنه و بعضی وقتها چند ساعت با هم مشغولند و کمتر با هم دعوا می کنن . فکر می کنم قدرت درک نیایش حسابی بالا رفته و کمتر خواهرش رو اذیت می کنه . همش دوست داره بره با دختر همسایه همون فاطمه بازی کنه . با دختر عموش سارا خیلی دوسته و وقتی پنجشنبه و جمعه ها که همگی می ریم ده همش با سارا می گرده و البته سارا هم خیلی دوستش داره و حسابی مواظبشه .

هفته گذشته که کنکور برگزار می شد و من باید مراقب کنکور می بودم با بابایی و نازنین رفته بودین ده و شب هم همون جا موندین . این اولین بار بود که شب کنار من نبودی . تا صبح نتونستم بخوابم . با اینکه می دونستم اون جا همه مراقبت هستن و بهت خوش می گذره . اما آروم نبودم و مدام زنگ می زدم و حالت رو می پرسیدم .

 

 

پسندها (3)

نظرات (6)

یاسمن( مامی فرشته ها )
13 تیر 93 22:13
زهره جون مبارک باشه بلوغ مذهبی نازنین جون امیدوارم که نازنین جون مثل خودت با وقار و مقید و با ایمان باشه روزه هاش هم قبول انشاالله
مامان زهره
پاسخ
سلام لطف داری دوست خوبم
اعظم
17 تیر 93 16:17
وای عزیزم مبارکش باشه سن بلوغش فداش بشم اینقدر قدرت داشته تا بتونه روزه کامل بگیره زهره جونم تو روزهاتون منو هم یاد کنین از دختر نازت هم بخواه با دله پاکش همه رو دعا کنه
مامان زهره
پاسخ
چشم اعظم جون من هم از شما التماس دعا دارم
اعظم
17 تیر 93 16:18
نیایش جون هم که ماشاا.. شده همون خانومی که از مادری مثل خودت آدم توقع داره چقدر این دوتا خواهر بعدها به درد هم بخورن .
مامان زهره
پاسخ
سلام اعظم جون ممنون از این همه لطفی که به من داری . خدا کنه این جور باشه که شما می گی
مامانی
23 تیر 93 13:48
عززززززززززززززیزززززززززززززززززززززززززم نازنین جان مبارک باشه خانومی شده برای خودت قبول باشه عباداتت خیلی لذت بخشه هم برا یخودت هم برای مامانی آفرین به تو دختر پاک و با ایمان همیشه سلامت باشی الهی
مامان زهره
پاسخ
سلام ممنون از لطفتون
یاسمن( مامی فرشته ها )
31 تیر 93 9:43
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک نیایش جون سومین سالروز میلادت مبارک عزیزم زهره جون به خاطر 3 سال زحمت.صبر . تحمل و اون همه شیرینی بزرگ کردن دو تا فرشته هات بهت تبریک می گویم تولد 100 سالگی فرشته ها را انشا الله بهت تبریک بگویم
مامان زهره
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم که یادت بود
زهرا و زکریا
31 تیر 93 13:28
سلام طاعات قبول مخصوصا طاعات و عبادات نازنین جون این فرشته ی بی نظیر خدا روی زمین گاهی یقین پیدا میکنم روزه دار بودن این گلهای نورسیده که مثل یه امامزاده پاک و معصومند خودش یک معجزه است یک معجزه که حاصل تربیت درست و لقمه ی حلاله خدا هردوتا گل نازتونو واستون حفظ کنه
مامان زهره
پاسخ
سلام ممنونم دوست خوبم