نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

من اومدم بعد از کلی ............

1393/2/30 16:23
نویسنده : مامان زهره
296 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس جون

آخ که چقدر دلم برای وبلاگت تنگ شده بود مدتی بود به خاطر قطع بودن نت و گرفتاریهای دیگه که نمی تونستم بهت سر بزنم حسابی دلتنگ شده بودم همینطور برای دوستای گلی که دارم و این چند وقته منو شرمنده کردن با احوالپرسی هاشون .

عزیز دل مامان دو روز دیگه مونده تا 34 ماهگیت . از همین جا می گم مبارکت باشه عزیزم ایشالا صد و بیست ساله بشی . اما بگم از گل دختر مامان توی سن 34 ماهگی . عزیزکم حسابی شیطون تر شده و بعضی وقتها با کاراش آدم رو دیونه می کنه . از بس که شیطنت می کنه . حسابی توی حرف زدن و زبون ریختن ماهره . هرچی بهش می گیم بدون استثنا سریع می گه چرا و دوباره بعد از جواب اون چرا، یه چرای دیگه و همینطور ادامه می ده تا بالاخره جوابی براش پیدا نکنیم و بگم بسه دیگه مامان و اون دوباره بگه چرا؟

عسل من دیگه کلا مستقل شده خودش تنهایی می ره دستشویی و دلش می خواد خودش ،خودش رو بشوره .

صبحها که کنار مامان بزرگ می مونه باید به محض بیدار شدن از خواب یه سری ببرنش بیرون و با بچه همسایه که یه خانم مغازه دار کنار خونمون هست بازی کنه و بعد از هزار مصیبت باید بیاریمش خونه .

فرهنگ لغت جالبی هم که داره اینه که وقتی می خواد بگه صورتم رو نشستی می گه چرا صورتم رو نشوریدی؟ یا اینکه شکسوندی برای شکستن و نپزیدی برای نپختن و چیزهای دیگه ای که کم کم یادم میاد و می نویسم .

به زودی عکساش هم می ذارم .

حالا بگم از ناز دخترم نازنین . نازنین جان حسابی مشغول درس و امتحانه و تا 5 خرداد مدرسه اش تموم می شه و باید براش برنامه ریزی کنم برای کلاسهای تابستونه .

خودم هم این چند وقته حالم خوب بوده و مشغول کارام بودم این یه ماهه یه دوست عزیزی که 13 سال ازش خبر نداشتم رو پیدا کردم و حسابی ذوق زده ام . اونم البته خیلی خوشحاله و هر روز بیشتر وقتمون با صحبت با هم می گذره .

راستی این ماهی که گذشت یعنی 20 اردیبهشت تولد من هم بود و یه کادوی خوب هم از دوستم گرفتم که حسابی ازش ممنونم .همین که امسال روز تولدم اون کنارم بود برام کافی بود اما اون با کادوش هم منو شرمنده کرد .

حتما به وب دوستام به ترتیب سر می زنم و ازشون خبر می گیرم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

اعظم
30 اردیبهشت 93 19:19
سلام زهره جون .خوبی؟ دلم تنگ شد برات چه عجب بالاخره اومدی خوبه حداقل همه چیزو مختصر نوشتی آدم کنجکاویش بخوابه منتظر هستم برای یه متن کامل با عکس و جزئیات از دخترهای نازت راستی موهای نیایش جون هنوز بلنده یا کوتاه کردی؟ عکس یادت نره
مامان زهره
پاسخ
سلام اعظم جون آره دیگه وقتی یه مدت نمی نویسی دیگه می مونی از کجا بگی . هنوز موهاش بلنده حتما عکس برات می ذارم .
مامان گیسو جون
31 اردیبهشت 93 13:52
سلام عزیزم تولدت مبارک الهی 120 ساله بشی 34 ماهگی عزیز خاله هم مبارکککککککککککک ای جونم دختر مستقلم آفرین عروسکم خدا رو شکر که همه چیز آروم و خوب بوده دوستم الهی نازنین جون هم تو امتحاناتش مثل همیشه موفق بشه عزیز خاله نیایش جونم قربون اون شیرین زبونیات برم من بوسسسسسسسسسسس[پاسخ سلام دوست خوبم ممنون از لطفت
مامان ثمین سادات
31 اردیبهشت 93 17:02
سلام عزیزم خوبی نازنینم به به رسیدن بخیر دلمون براتون تنگ شده منتظر عکسای خوشگل خانمها هستما عزیزم تولدتون مبارک انشاله همیشه شاد وسلامت باشی وبهترینها نصیبت بشه
مامان زهره
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان الینا جونی
31 اردیبهشت 93 22:32
سلام عزیزم خوش اومدید به وبتون گلممممم 34 ماهگی عسل خانوم مبارک انشاا... جشنهای پیش رو قوربونه اون صحبت کردنت گلممممم برای پی مامانی صورت گلمو نشوریدییییی خوبب انشاا... نازنین جونم حسابی درساشو میخونه و به خوبی طی کنه امتحاناتشو
مامان زهره
پاسخ
ممنون گلم
مامان الینا جونی
31 اردیبهشت 93 22:33
تولدتون هم مبارک گلم شمام اردیبهشتی محشره کلی از دوستای اینجا اردیبهشتینو من همچنان ذوق میکنم
مامان زهره
پاسخ
سلام آره با اختلاف یک روزاز هم تولد شما هم مبارک