نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

مهد کودک و مریضی نیایش

1393/8/10 14:03
نویسنده : مامان زهره
405 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترای خوشگلم

محرم و شهادت امام حسین رو به همه دوستای وبلاگیم تسلیت می گم و امیدوارم همه بجه ها در پناه خداوند صحیح و سالم باشن .

نیایش خانم بالاخره رفت مهد . روز اول که بردمش با ذوق همراه من اومد واینجا محل کارم بهش صبحونه دادم و رفتیم مهد . می خواستم همراهش برم تو ی مهد ولی مربی گفت که بهتره من نرم .به نیایش گفتم که من برم سرکار و بعد برگردم دنبالت . عزیز مامان گفت برو مامان و من خوشحال از اینکه به راحتی قبول کرد که من برم .رفتم سرکارم و دو سه بار در مدتی که توی مهد بود زنگ زدم و مدیر مهد گفت که سر کلاس نشسته و آرومه . بعد از 2 ساعت رفتم دنبالش و آوردمش محل کارم . معلوم بود که بهش خوش گذشته و می گفت فردا هم می رم با دوستام بازی می کنم . فردا هم خیلی خوب رفت مهد ولی بعد از دوسه ساعت گریه کرده بود و می گفت که می خوام برم و من رفتم دنبالش . روز سوم هم همینطور . اما خوشحال بودم که صبح خودش راحت می ره توی مهد.

روز دوشنبه که بردمش خونه خوابید و دو سه ساعت که خوابید بیدار شد و دیدم که تب داره و اونشب و شب بعدش حسابی تب داشت و هیچی نمی خورد . وقتی هم به زور بهش چیزی می دادم برمی گردوند .خیلی بچم اذیت شد . همین جوری که لاغر و کم وزن بود و این چند روزه هم بدتر شد . خدا رو شکر دو روزه بهتره .

دیروز بردمش هیات . اولش که می گفتم می خوایم بریم هیات متوجه نمی شد که چی می گم ولی وقتی اونجا رسیدیم و دید خیلی با علاقه نگاه می کرد و همراهشون سینه می زد .

امروز هم که باید می یومدم سرکار گذاشتمش خونه خاله زهرا . چون مامان بزرگ امروز کار داشت و نمی تونست نگهش داره . من هم که روز سه شنبه و چهارشنبه مرخصی گرفته بودم و ذیگه نمی تونستم مرخصی بگیرم .

خدا کنه هیچ بچه ای مریض نباشه و خدا همه فرشته کوچولوها ی مریض رو شفا بده . توی این روزها وشبهایی که هممون می ریم روضه و هیات حتما از خداوند رحمان بخوایم که همه مریضها رو شفا بده . الهی آمین

دوستای خوبم منم از دعاتون بی نصیب نذارید و دعا کنید که بتونیم برای هم دعا کنیم .

عکس محرم پارسال

حالا که کامپیوترم درست شده به زودی عکسهای جدید هم می ذارم

 

 

پسندها (2)

نظرات (5)

اعظم
10 آبان 93 21:54
عزیزم خدا قبول کنه عزاداری هاتو و امیدوارم تو لحظههای خاصی که داری اگه جایی بود منم یاد کنی
مامان زهره
پاسخ
ممنونم دوست عزیزم . اگه لایق دعا کردن باشم حتما
اعظم
10 آبان 93 21:55
خدا رو شکر فکر کنم این مهد بیشتر به دل نیایش جون نشسته انشاا.. دیگه مریض نشه و تازه کلی هم تپلی بشه تا دله دویت گل منم شاد بشه سلام عزیزم منم فکر می کنم اینجوری باشه خدا کنه این جوری بشه
یاسمن( مامی فرشته ها )
14 آبان 93 12:24
زهره جون عزاداریها قبول امیدوارم که نیایش جونباشرایط مهد کنار بیاید و بهش خیلی خیلی خوش بگذره
مامان زهره
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان زکریا
16 آبان 93 16:44
سلام مامان زهره ی مهربون عزاداری هاتون قبول باشه عزیزم گاهی بچه ها مریض میشن تا بزرگ تر ها مرخصی بگیرن و بیشتر پیششون باشن! الهی که همیشه سالم و سرحال باشین عزیزم از آشنایی با وبتون خوشحالم شما هم به دوستای ما پیوستید[پا سلام من هم از آشنایی باهاتون خوشحالم . حتما بهتون سر می زنم
امید
27 اسفند 93 11:40
وبت عالیه،خوشحال میشم از وبم دیدن کنید