نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

کمربند سبز

سلام نیایش مامان قبل از عید یه مسابقه داشت که نتونست برنده بشه ولی خیلی خوب کار کرد . بعد از عید اولین جلسه کلاسشون بهشون کمربند سبز دادن و یه درجه دخترم پیشرفت کرد . خیلی خوشحاله که کمربند سبز داره . امسال هم نیایش شانس معلم نداشت . معلمشون خانم خیلی خوبی بود ولی متاسفانه دو ماه به عید مانده بود که مریض شد و دیگه نتونست بیاد تا حالا سه تا معلم براشون عوض کردن و بچه ها خیلی ضربه خوردن . ایشالا که هر چه زودتر بهبودی پیدا کنه . البته دیگه تا آخر سال چیزی نمونده ایشالا این سال هم به خوبی بگذره . نازنین همچنان کلاس گیتار و والیبال و زبان رو می ره و خوب داره پیش می ره . نیایش هم کلاس فلوت و تکواندو . دیروز دوباره بردم موهاش رو کوتاه ک...
3 ارديبهشت 1398

افتادن دندان شیری

سلام بالاخره بعد از مدتها که دوتا دندونهای جلوی نیایش لق شده بود و مدام می ترسید از این که کنده بشه روز 11 بهمن دندونهای کوچولوی دخترم افتاد و حالا شده بی دندون . البته دندوناش سر زده .دخترم داره بزرگ می شه و چقدر زمان داره تند تند و زود می گذره . خیلی حوصله درس خوندن نداره و با بی حوصلگی درس می خونه . تازگی گذاشتمش کلاس فولوت که بتونه نوت ها رو یاد بگیره و بعدش بره کلاس سنتور ایشالا. نازنسن هم که کلاس گیتار رو می ره و درسش هم نسبت به پارسال بهتر شده . ولی اونم حوصله درس خوندن نداره و به شدت هم هردوتاییشون بی نظم و شلخته هستند . هر چی بهشون می گم وسایلتون رو سر جاش بزارید نمی تونم بهشون بفهمونم و دوباره می ریزن وسط اتاقشون .منم دیگه...
17 بهمن 1397

آذرماه

سلام چقدر روزها دارن پشت سر هم و تند تند می گذرند انگار کسی دنبالشون کرده . از وقتی حس می کنم در سراشیبی زندگی قرار گرفتم روزهام دارن تند تند می گذرن . البته اتفاق خاصی هم نمی افته . این چند وقته درگیر خواستکاری برا برادرم بودیم بالاخره یکی رو پیدا کردیم که تا حدودی مورد پسند بود . ولی بازهم قسمت نبود و در آخرین لحظه به هم خورد . حالا دوباره شروع کردیم به پیدا کردن یه نفر دیگه . چقدر سخته خواستگاری رفتن. اصلا خوشم نمیاد . تو این شرایط اقتصادی که خیلی هم سخت تر شده و کمتر جوون ها زیر بار ازدواج می رن راضی کردن داداش کار سختیه . ولی بدش هم نمیاد . خدا کنه یه مورد خوب براش پیدا بشه که راضی باشه . نازنین و نیایش هم طبق گذشته مشغولند . مربی...
18 آذر 1397

دختر 13 ساله من

سلام  11 مهر امسال نازنینم 13 سالگی رو تموم کرد . چقدر در رفتار و قیافه اش تغییر ایجاد شده . دیگه خیلی بیشتر به خودش مخصوصا به موهاش می رسه . قدش داره از من بلندتر می شه و این باعث خوشحالیمه . بیشتر رو کاراش دقت داره و بیشتر با بزرگترها می جوشه . سر و زبون خوبی داره و خودش رو همه جا جا می ده و دوستش دارن . دوستاش تو مدرسه خیلی باهاش رفین و دوستای زیادی داره . خیلی خوشحالم که دختر بی حالی نیست و می تونه خودش رو نشون بده البته ما کلا هممون زبون رو داریم و مجلس گرم کن هستیم . ولی نازنین بیشتر از همه می تونه توی جمع خودش رو نشون بده . امسال هم تولدی برای نازنین نگرفتم علی رغم اینکه خیلی دوست داشتم یه تولد خوب بگیرم . حالا ایشالا که سا...
25 مهر 1397

این روزها

سلام  نیایش و نازنین که مدرسه هاشون شروع شده و فعلا خوب کار می کنن نازنین با جدیت بیشتری نسبت به پارسال درس می خونه و نیایش هم خدا رو شکر معلم خوبی داره و برعکس پارسال که معلمش خیلی بداخلاق بود خیلی مهربون و خوش اخلاقه . بیشتر هم دلش می خواد که درس بخونه و روی انجام دادن تکالیفش جدی تر شده و کامل تکالیفش رو سعی می کنه خوش خط بنویسه . خدا رو شکر کلاس تکواندو هم مرتب می ره قرار شده هفته ای یه جلسه با آقای حمیدی صاحب باشگاه که مقامهای خوبی داره کار کنن تا قوی تر بشه . نازنین هم به گیتارش علاقه مند تر شده و با صحبتی که مربی موسیقیش باهاش کرد خیلی خوب داره تمرین می کنه . هفته ای دو روز هم می ره کلاس والیبال. فعلا خدا رو شکر همه چی خ...
18 مهر 1397

شروع مدرسه

سلام عزیزانم اول مهر نیایش و نازنین با ذوق و شوق بسیار رفتند مدرسه . مدرسه نازنین که خیلی نزدیک به خونه است و نیایش رو باباش می بره . البته روز اول رو خودم رسوندمشون . خانم قطبی زاده معلم کلاس دومشونه و به نظر معلم با حوصله و خوش اخلاقیه . نیایش هم ازش بدش نیومده فقط می گه این که می گه به زور غذا بخورد بده .معلم قبل از اینکه درس رو شروع کنه می گه که بچه ها صبحونه اشون رو بخورن تا درس رو شروع کنه و نیایش که اصلا نمی خواد صبحونه بخوره از این موضوع ناراحته . نازنین هم از مدرسه اش راضیه . ایشالا که موفق باشن دوتاییشون . اوایل که می خواست بره کلاس گیتار خیلی ذوق داشت و با اصرار اون ما رفتیم یه گیتار براش خریدم و فرستادمش کلاس . حالا دیکه او...
3 مهر 1397

دختر قهرمان من

سلام  قبلا گفتم که تابستون نیایش را گذاشتم کلاس تکواندو . وسطهای تابستون مربی نیایش گفت که می خواد برا مسابقات که آخر شهریور برگزار می شه انتخابشون کنه که نیایش هم جزو 5 نفر انتخاب شده بود . من خیلی با رفتن به مسابقه موافق نبودم به خاطر اینکه تازه بعضی از فنون رو یاد گرفته بود و تازه هم لباس مبارزه براش گرفته بودم . ولی مربی گفت که حتما نیایش توی مسابقه شرکت کنه .بالاخره روز مسابقه که 24 شهریور بود رسید . هیچ کدوم از مادرا انتظار مدال رو نداشتیم . نیایش به قرعه بیستمین مسابقه بود . دوستان هم باشگاهیش قبل از اون بودن و همشون همون اول با امتیازهای خیلی کم باختن . نوبت نیایش که رسید به صورت باور نکردنی حریفش رو کوبوند خیلی عالی کار کرد ...
3 مهر 1397

پارک و تولد و ماجرای گیتار نازنین

سلام پنجشنبه شب یک کیک خوشگل با کمک نازنین پختم و شام هم الویه درست کردم و رفتیم پارک . به زن عمو منیره و خاله زهرا و مامان هم گفتم و اونا هم اومدن و برای نیایش خانم تولد گرفتیم .که خیلی دوست داشت و خوشش اومد . خواهر زن عمو منیره هم با بچه هاش اومده بودن . زن عمو براش یک عرو سک اسکی باز آورده بود . مامانم براش یه بلوز و شلوار و 50 تومن هم پول آورده بود . خواهر زن عمو هم یه بلوز و شلوار آورده بود و نازنین هم یه شن جادویی . نیایش خیلی خوشحال شده بود و حسابی کیف کرد . نازنین اصرار داره تولدش که 11 مهر هست رو زودتر بگیرم چون تو محرمه و می خواد دوستای مدرسه قبلیش رو دعوت کنه . اما من اصلا آمادگی تولد گرفتن تو خونه رو ندارم و نازنین هم اصرار...
7 مرداد 1397

تولد 7 سالگی نیایش خانم

سلام دیروز نیایش عزیزم 7 ساله شد . هر روز می پرسید چند تا که بخوابم تولدم می شه و روزها رو می شمرد. بعدها متوجه می شه که چقدر این روزها براش شیرین بوده و اون منتظر گذشتنشون بوده. الهی هر روزش بهتر از دیروز باشه براش . از سر کار که رفتم خونه تصمیم داشتم یه کیک براش بپزم و یه تولد کوچیک براش بگیرم هرچند اون این تولدا رو قبول نداره . قرار شد پنجشنبه یه کیک بگیرم و یه تولد کوچک براش بگیرم . دیروز که فرصت نکردم برم بیرون و پودر کیک بگیرم تا براش کیکی بپزم . نیایش و نازنین هم کلاس داشتن و تا اومدیم خونه ساعت 10 شب بود از طرفی هم خیلی از دست حمید عصبانی بودم و دیگه از تولد گرفتن گذشتم . حالا ایشالا پنجشنبه براش جبران می کنم . نیایش کلاس...
1 مرداد 1397

کلاسهای تابستانه

سلام . امروز اولین روزه شروع کلاسهای تابستانه دخترا هست . نازنین امروز بعد از ظهر کلاس زبان داره و فردا هم کلاس والیبال و بعد از ظهرش هم کلاس گیتار . فعلا که خیلی با علاقه این کلاسها را ثبت نام کرده ایشالا که موفق باشه . نیایش هم به توصیه نازنین قراره بره کلاس تکواندو . می خواستم بزارمش کلاس شنا ولی چون صبح بود نتونستم بزارمش چون سرکارم و نمی تونم ببرم و بیارمش . کلاس شنا تو دانشگاه هست و اگه بخوام همراه خودم بیارمش خیلی اذیت می شم و حوصله نیایش هم سر می ره چون بقیه روز رو باید کنار من توی اتاق بشینه . البته نمی دونم می تونه با این جثه ریزه میزه تکواندو کار کنه یا نه ؟ البته هزینه کلاسها هم خیلی زیاده ولی چاره ای نیست .تو این اوضاع که حمید ه...
2 تير 1397