نیایش عزیز ماماننیایش عزیز مامان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
نازنین عزیزمنازنین عزیزم، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

نازنین و نیایش

نازنینم 11 مهر 84 من رو به افتخار مادری منصوب کرد و برای دومین بار نیایشم 31 تیر 90

آخر سال تحصیلی

سلام دیگه داریم به آخر سال تحصیلی می رسیم نازنین که همچنان موفق نشدم وادارش کنم خیلی درس بخونه . ولی این اواخر بهش بیشتر سخت گرفتم . نیایش هم که می ره مدرسه و قراره 27 اردیبهشت براشون جشن بگیرن و دیگه تمام . منم که امتحاناتم نزدیکه و هنوز درس نخوندم . ...
18 ارديبهشت 1396

آخر سال 95

سلام امسال هم با همه خوبی ها و بدیهاش بازهم گذشت .  امسال سال سختی برامون بود باز هم آرزو می کنم که سال دیگه سال بهتر و قشنگتری هم برای ما و همه باشه بازهم خدا رو شکر . براتون لباس عید خریدم ولی هنوز یه چیزایی باقی مونده . امیدوارم تنتون سالم باشه و همیشه خنده روی لبهاتون . دوستتتتتتون دارم .   ...
24 اسفند 1395

عروسی نسیم

سلام مدتی بود که نسیم دختر عمه نجمه یه خواستگار داشت که معلوم نبود سر می گیره یانه . ولی روز جمعه عمه نجمه خبر داد که عروسی به راهه و دعوت کرد برای مهریه بریم که البته چون من همون روز کمرم گرفته بود و نمی تونستم تکون بخورم نرفتم . فقط نازنین و نیایش همراه باباشون لحظه آخر که همه چی تموم شده بود رسیدن . پنجشنبه هم قراره عقد کنن . ایشالا خوشبخت بشن . بدجوری نازنین به فکر عروسی و تدارک عروسی افتاده و داره یه رقص رو با سارا دختر عموش تمرین می کنن که باهم بترکونن . نیایش هم که بیشتر خونه مامان بزرگ هست و کمتر می تونم ببینمش . اما خوشحاله و با رسا پسر مستاجر مامان بزرگ بازی می کنه .خیلی به انجام تکالیف علاقه ای نشون نمی ده برعکس اوایل سال...
12 بهمن 1395

خونه تکونی

سلام عزیزان من  می دونم که مدت خیلی زیادی از به روز کردن وبلاگتون گذشته . به خاطر مشغله خیلی زیادم بوده . سعی می کنم کم کم دوباره شروع کنم . نازنین مامان کلاس پنجمه و همچنان من امیدوارم به اینکه یه تکونی به خودش بده و درس خون تر بشه . نیایش هم که پیش دبستانی . با ذوق و شوق می ره و خوب هم چیز یاد گرفته . خیلی شعر و سوره قرآن رو بلده نقاشیش خیلی خوبه . به این فکرم که بفرستمش کلاس نقاشی . البته یه مدت دیگه که مشکلاتم کمتر بشه .  الان وقت انتحانات خودم هم هست و هنوز هیچی نخوندم . سعی می کنم بعد از امتحانات حتما یه سرو سامونی به وبلاگتون بم فعلا دیگه بسه .  
15 دی 1395

تولد 5 سالگی و یه سفر

سلام گلدونه ها  این مدت خیلی حال خوبی نداتم برای اینکه بیام مطلب بنویسم و از طرفی سرم هم خیلی شلوغ بود . هم از لحاظ کاری و هم اینکه این مدت حسابی بیماریها حمله کرده بودند ولی خدا رو شکر الان خیلی بهترم . برای حملات عصبیم دارو مصرف می کنم و تحت نظر پزشک هستم باید تا 6 ماه دارو بخورم . کمردرد و گردن درد هم که همچنان ادامه داره . بگذریم نمی خوام این پستم حالت غم داشته باشه چون جدا از گرفتاریها روزهای خوبی هم پشت سر گذاشتم . اول اینکه 31 تیرماه تولد نیایش عزیم بود و این اولین باره که از وقتی وبلاگش رو ساختم روز تولدش مطلب نذاشتم . اما حالا می خوام بنویسم . روز 5 شنبه 31 تیرماه برات یه تولد گرفتم و خیلی هم بهت خوش گذشت . خیلی مهموناموم...
23 مرداد 1395

سال جدید

سلام به سرعت برق یک ماه و 6 روز از سال جدید رو پشت سر گذاشتیم . همچنان مشکلات ما ادامه داره و روزهای سختی رو از لحاظ کاری و مالی پشت سر می گذاریم . اونقدر این چند وقته به من فشار وارد شده که چند شب پیش دچار یه حمله پانیک شدم . وای که چه لحضات سختی بود. روز اول اردیبهشت نیمه شب از خواب پریدم و احساس خیلی بدی داشتم . بدنم می لرزید و نفسم بند اومده بود . قلبم به شدت تند می زد . احساس می کردم لحظات آخر عمرم هستم . حدود 20 دقیقه این حالت طول کشید و کم کم بهتر شدم . وقتی رفتم دکتر گفت که حملات عصبی پانیک هست و ممکنه که دوباره تکرار بشه . از این که دوباره اون حالت بشم به شدت می ترسم . چند روزیه که حالم خیلی بده و مدام احساس می کنم که بدنم می لرز...
6 ارديبهشت 1395

آخرین پست سال 94

سلام گلی خانمها امسال هم با همه خوبی و بدیش داره تموم می شه و یه سال دیگه با خوبی ها و بدیهاش از راه می رسه . به نظرم سرعت گذشت روزها بیشتر شده . سالی که گذشت خدا رو شکر تقریبا با سلامتی تموم شد . درسته که از لحاظ کاری و مالی سال سختی بود ولی خدا رو شکر نسبتا بد نبود . خدا کنه که این مشکل زودتر حل بشه . الهی آمین برای همه بچه ها و پدر و مادراشون آرزوهای خوب همراه با سلامتی دارم . دوستان لحظه تحویل سال دعا در حق همدیگه رو فراموش نکنیم . پیشاپیش عید همه مبارک .  
26 اسفند 1394

روزمرگی ها

سلام عزیزای من این دفعه دومه که دارم مطلب می نویسم یه بار نوشتم و با یک کلیک اشتباه همش پاک شد . این چند وقته اتفاق خاصی نبوه به غیر از همون روزمرگیهای همیشگی . نیایش خیلی پیش دبستانیش رو دوست داره و با علاقه می ره . خیلی خوب و با دقت تکالیفش رو انجام می ده . اوایل خیلی دقتی نداشت و سرسری انجام می داد اما حالا خیلی خوب شده . نقاشیش خیلی بهتر شده و هدفمند تر نقاشی می کنه . خیلی با بچه ها بودن رو دوست داره و بیرون از محیط پیش دبستانی هم هر جایی یه بچه ای رو می بینه خیلی زود باهاش دوست می شه و می ره دستش رو می گیره و باهاش بازی می کنه . بعضی وقتها هم زیادی احساساتی می شه . حسابی عجوله و سریع کاراش رو انجام می ده به طوریکه بعضی وقتها تا...
1 اسفند 1394

دوباره سرماخوردگی

سلام گلدونه ها یه مدتی نیایش خانم دوباره سرما خورده بود و نرفت پیش دبستانی .اما الان خدا رو شکر خوب خوب شده و با ذوق و شوق می ره . چیزهای خوبی یاد گرفته سوره ها ی توحید ، قدر و ناس رو خیلی خوب یاد گرفته . حدود 5 تا شعر هم یاد گرفته . آیت الکرسی هم رو تا نصفه حفظ شده . حسابی به نقاشی کشیدن علاقه پیدا کرده هرچند احساس می کنم اصلا نقاشیش خوب نیست و بهتر از این باید نقاشی بکشه . خیلی از اینکه چیزی یادش بدیم استقبال نمی کنه و اگه یه چیزی رو غلط بخونه و بهش بگیم حسابی ناراحت می شه و با حالت قهر می گه دیگه نمی خونم . حسابی پرجنب و جوشو شیطونه و اینو چند بار هم معلمش به مامانم که می ره دنبالش گفته . دو باری با صورت زخمی اومده خونه که معلمش می ...
6 دی 1394